باز شدن مدرسه
دیروز اولین روز مدرسه بود عرفان رفت کلاس دوم .
پسمل گلم لباسهای نو رو پوشید وبا مامانی رفتن مدرسه .همه خونواده ها اومده بودن خیلی مدرسه شلوغ بود پسرم با خوشحالی رفت پیش دوستای پارسالش .من هم اخر صف وایسادم.عرفان میدونی که توصف بودی معلم کلاس اولت اومد پیش مامانی با هم روبوسی کردن؟
یادش بخیر :یاد کلاس دوم خودم افتادم با یه معلم خوش اخلاق.اون روزایی که سر نیمکت های چوبی 3 نفره گاهی 4 نفری می نشستیم چه صمیمیتی بود .موقع امتحان که میشد دو نفر سر میز یه نفر میرفت پایین رو نیمکت امتحان میدادیم .اما الان میزها دو نفره وفانتزی شده.خلا صه کلاسها مشخص شدو عرفان وبقیه به همراه معلم (خانم ب)به کلاس رفتن.ساعت 12.30پسرم اومد محل کار مامانی.خسته بود وگفت اخه مامانی این چه وضعیه اخه روز اول مدرسه بچه ها رو تا این موقع مدرسه نگه میدارند؟قربون خستگیت بره مامانی
امروز معلم کلاس اول پسرم اومد سر کلاسشون.اخه خیلی دلش برا بچه ها تنگ شده بود
معلم عزیزم (خانم ق )بابت زحماتی که پارسال برامون کشیدی ممنون